جدول جو
جدول جو

معنی ندبه کنان - جستجوی لغت در جدول جو

ندبه کنان
در حال ندبه کردن، زاری کنان
تصویری از ندبه کنان
تصویر ندبه کنان
فرهنگ فارسی عمید
ندبه کنان
(نُ بَ / بِ کُ)
نوحه کنان. در حال ندبه کردن. ندبه زنان. رجوع به ندبه و ندبه کردن شود:
پیش تابوت من آئید برون ندبه کنان
در سه دست از دو زبانم بستائید همه.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
ندبه کنان
شیون کنان درحال ندبه کردن: شدشکسته کمرم دست برآریدازجیب سرزنان ندبه کنان جیب گهربگشاییدخ (خاقانی. سج. 161)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ندبه کردن
تصویر ندبه کردن
زاری و شیون کردن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نُو حَ / حِ کُ)
شیون کنان. در حال نوحه کردن:
چون چنگ خود نوحه کنان مانند دف بررخ زنان
وز نای خلق افغان کنان بانگ رباب انداخته.
خاقانی.
شد نوحه کنان درون غاری
چون مارگزیده سوسماری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(عَ گَ تَ)
شیون کردن. گریه و زاری کردن، به عجز و زاری التماس کردن. (یادداشت مؤلف) ، نوحه سرائی کردن. بر مرده گریستن. زبان گرفتن بر مرده. (یادداشت مؤلف). در تمام معانی رجوع به ندبه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ / دِ کُ)
درحال خنده. خنده زنان. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نَ رَ / رِ کُ)
نعره زنان. خروشان و غریوان:
نعره کنان چون نمک بر آتشم ایرا
غم نمکم بر دل فگار برافکند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نُ بَ / بِ زَ)
ندبه کنان. در حال ندبه کردن. گریان و شیون کنان:
اندر سه دست ندبه زنان بر سر دو پای
شیون به بام و باغ خود آنگه برآورید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
نیوه کنان مویه کنان مویان زاری کنان غریوان بزرگان لشکر همه هم چنان غریوان و گریان و زاری کنان (فردوسی شاهنامه) زاری کنان: رسواشده عریان شده دشمن برو گریان شده خویشان او نوحه کنان بروی اصحاب عزا. (دیوان کبیر 22: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
ناله کننده: هربن مویت غمی وناله کنانست هرسرمویت که آه، یارتوگم شد، (خاقانی لغ)، درحال نالیدن: دوش همی گشتم من تابسحرناله کنان بدرک بالصبح بداهیچ نومی ونفی. (دیوان کبیر 33: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
يضحك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
Giggling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
ricanant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
ridacchiante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
kıkırdayan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
хихикающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
kichernd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
сміючись
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
chichoczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
ہنستے ہوئے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
গুগগু হাসি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
kicheko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
킥킥 웃는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
riendo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
くすくす笑う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
צוחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
हंसते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
咯咯笑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
หัวเราะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
giechelend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
rindo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خنده کنان
تصویر خنده کنان
tertawa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی